بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

1410


صداش میکنم "سارا" اون الف آخر رو میکشم میگه بله! میگم هیچی بابائی از اینور خونه دلش واست تنگ شد دوست داشت صدات کنه، صدا میکنه " بابا " میگم جانم میگه من دلم واست تنگ نشده بود ولی، بعد میخنده پدرسوخته!



+ از میان همینطوری های روزانه


نظرات 2 + ارسال نظر
. چهارشنبه 31 خرداد 1396 ساعت 22:20

چقدر خوب بود

شادی دوشنبه 29 خرداد 1396 ساعت 11:39 http://zebra-fox.blogfa.com/

+
چقدر حال ِ حرف های اینجا خوب است ...

خدا سارایتان را برایتان نگه دارد ...

نشناخته چقدر شیرین است، لحظات ِ کودکی و بزرگی َ ش

پر باشد از لبخند و یاد ِ خدا ....

زنده باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد