بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

1712


زن و مرد ایستاده بودند پشت چراغ قرمز، مرد دستهایش توی جیب کاپشن بود، زن آرام دست را حلقه کرد توی دست مرد، سرش را چسباند به بازوی مرد، شاید توی دلش آرام چیزی تکان خورد، آرامشی دوید زیر پوستش.

هوای خیابان هم تازه شد.


ای لیا



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد