بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

49 - دوغ با گاز!


پسر!


تو این دورو زمونه حتی ! به دوغ هم نمی تونی اعتماد کنی. نهار منزل ابوی تشریف دارین،کباب و پلو و ایضا دوغ که مجوعه دلفریبی تشکیل داده اند.

روش نوشته بدون گاز. با خیال راحت سر سفره نشستی و تکونش می دی از اینکه ابوی محترم شمارو آدم حساب کردن و این مسولیت خطیر رو بر دوش شما نهادن در حالت خلسه ای بس روحانی تشریف دارید.

چند باری هم محض احتیاط ته ظرف دوغ رو هم میزنی زمین تا همه مطمئن بشن و به یقین برسن شما اینکاره ای.

مشغول سماع و اتساع روح هستید.

تصور طعم لذیذ کباب به همراه دوغ بازگشته از این مراسم روحانی لحظه ای شما رو رها نمی کنه.

خیال خودتون و الباقی از این راحت شده که دوغ کاملن مراحل عرفانی اختلاط رو طی کرده.

درب بطری رو باز می کنید...پاف...


.......اسلوموشن......


از پشت پرده نازک قطرات دوغ که مثل فوران گدازه های آتشفشان در هوا ،منظره بدیعی رو تو فضای حال منزل ابوی به وجود آوردن ... می تونی چهره ابوی رو ببینی که یه دستش روی زانوش و اون یکی دستش هم زیر چونش و داره عمیق فکر می کنه.

دوغ رفته به فضا دوباره بر می گرده و شما اینبار می تونید از بارش دوغ هم لذت ببرید.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد