بوی ریحان در باغ پیچید ...
دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...
دست نوشته های ای لــــــــــیادرباره من
این درباره نوشتن هم از آن چیزهای مزخرف است.
چه بنویسم ...
من یکی هستم شبیه تو، مثل خودت،
کمی پر روتر!
دو خط چائی /
یک فنجان خاطره /
کمی انتظار /
بوسه ای نزدیک ...
ادامه...
بازدید کننده : 389579 بازدید
Powered by Blogsky
81 - حضور آبی مینا - ناهید طباطبائی
داستان خوانی
با موبایل ضبط شده است، کلی هم تپق زده ام، سروصداهای دیگری هم روی خوانش داستان هست. کار اول است. سعی میکنم ادامه دهم ... دانلود کنید، گوش دهید.
حضور آبی مینا/ ناهید طباطبائی
راوی : خودم
داستان اول - مدت زمان: 17 دقیقه
حجم فایل : 12 مگابایت
لینک دانلود :
http://uplod.ir/hw93g77rn7tn/Hozor_abi_mina_-_iliya.3ga.htm
ادرس لینک انگار مشکل داره
دوباره می ذارم.
مرد...از پنجره افتاد و مرد...به همین سادگی!
و این به خاطر من بود که شیشه های عینکش را بهم چسبانده بودم....
دانلودش کردم ولی خوب گوش نکرده بودم
الان وقتش بود که دقیق گوش کنم....
شما خواستی بنویسی توو اداره از اشناها مایه نذار...گناه دارن به خدا...لول
این بنده خدا حالا نمره چشمش بالا بوده بدون عینک نمی دید...منه طفلکی 7 سالگی عینکی بهم دادن که نمرش 3.75 بود و نمره ی واقعی چشم من 0.5
عینکو میزدم ولی هیچی نمی دیدم ینی زمینو بالاتر می دیدم پامو می بردم بالا بعد میذاشتم پایین
بعد چون روو هوا پامو گذاشته بودم میفتادم...و عینک شیشه هاش خورد میشد و ملت از روم رد می شدن...
یادش بخیر...از سال اول تا چهارم هر روز عینکم میشکست و نمی دیدم....
می ترسیدم بگم سر دردم و نمی بینم بعد کاشف به عمل بیاد دارم نا بینا میشم از ترس این حرفا عینکی که مال خودم نبود و با معاینه ی اشتباه بهم داده بودنو میزدم...
یادش بخیر....
بالاخره انقلاب کردم و عینکو نزدم و بعد رفتم دکتر و نمره ی خودشو گرفتم...
الان می بینم...خوشحالم...
سلام
دانلودش کردم...
دارم گوش میدم...
خوب می خونی...
:)))
سلام
نتونستم دانلود کنم
ای لیا خیلی خوبه که میتونی به خوبی هات ادامه بدی و و آدما رو تحت تاثیر خوبی هات قرار بدی..خوشحالم برای خودم خوشحالم برای جایی که تو هستی و وجودت حتی یه نفر رو خوشحال می کنه.
ای لیا همیشه باشی .
: )
سلامت باشی دوست عزیز