بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

96 - کودکی ام


کودکی ام 


جایی جا مانده است


لابلای شیرینی شربت آب لیموی مادربزرگ


زیر خوابیدن در پشه بند روی پشت بام مهتابی


روی خاک های نم خورده بعد از ظهر 


بین یادگاری های روی دیوار کو چه های تنهایی


بین طبقات اتوبوسی دو طبقه 


روی کاغذی که نوشتم : دوستت دارم و تو نخواندی هرگز


پشت شکیات نماز قضا شده ی پدربزرگ


و میان خالی ِ اعتمادی به تار موی سبیلی!



کودکی ام


در زیر آوار تکرار زندگی


در صف بلند وجدان های رنگارنگ


میان پر و خالی شدن چرخ و فلک ریا


حین اذان بی وقت موذن


روی گلدسته تردید


کودکی ام گم شده است.


کسی یافت 


بریزد در همین سطل های بازیافت


شاید کسی بفهمد :


کودکی ام جایی پی چیزی ست ... گم شده است!



ای لیا



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد