بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

155


از آن میان یکی 


نگاه سبز گشوده شد به جان من


رها شد خیال من


شد اسیر و بند تن


شدم روان 


میان کوچه های بی نشان.


دست روزگار 


کشید یکی خط پهن


روی دیوار خاطرات من


خطی که مانده جاودان.


حال کمی نظاره کن


خط مانده بر این خیال جان


من هنوز در خیال آن نگاه سبز


گَهی کشیده می شوم به آن دیار وهم


خاطره آن جانان سرو ،


می شود پهن


روی دیوار خیال من.



ای لیا

رشت – زمستان 81



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد