بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

191 - بوی ماه مهر ...


روز اول مدرسه برای من بیش از هرچیزی یادآور آن سکه دو تومنی بزرگیست که مادر گذاشت کف دستم و گفت : گشنه ات شد ی کیک و نوشابه بگیر بخور!
کل خاطره من از روز اول مدرسه همین کیک مارپیچی پنزاری و آن نوشابه مشکی یک تومن و پنزاریست! توی همین چند خط این یادآوری، آنقدر نوستالژی کف کرده دارم که هربار به سرم میزند بروم جلوی مدرسه ای که دیگر وجود ندارد و جلوی پله مغازه ای که دیگر وجود ندارد، بنشینم و نوشابه با کیک مارپیچی سق بزنم!

+ از میان همینطوری های روزانه
نظرات 2 + ارسال نظر
ساره دوشنبه 7 مهر 1393 ساعت 20:44

اوایل دهه 70 که من بچه بودم خیلی حالیم میشد نهایتن این بود که دماغم اویزون نباشه

75 اول دبستان رفتم یا 76..دقیق نمی دونم حوصله حساب کردنم ندارم ولی همون 75 بوده که فقط بستنی قیفی یادمه با دونات با تمبر هندی(تمر هندی تمبر هندی) با اسمارتیس...
دیگه هیچی یادم نیس

ساره شنبه 5 مهر 1393 ساعت 21:57

کیک مارپیچی؟؟؟
زمان ما دهه شصتیا هم بود؟؟؟

من بستنی قیفی می خوردم هر روز...10 تومن بود...سال 75

کیک مارپیچی تا اوایل دهه هفتاد هم بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد