همسایه طبقه بالائی با تاپ و شلوارک گلدانهای طبقه اش را آب مبداده، همسایه طبقه پائینی آمده است برود پشت بام، یحتمل آنتن را درست کند، کولر را درست کند و یا اینکه کلن درست کند، خانم را دیده و تذکر داده که : تو این ساختمون خونواده زندگی میکنه و فلان و بهمان و شما رعایت نمی کنید و اینها!
خانم هم آمده گلایه که : من به خدا اگر هم مجردم خودتون دیدید که چطور میرم و میام و اینها!
خلاصه اینکه ، میشود بدون چشم چرانی هم خانم طبقه بالائی گلدان های جلو خانه اش را آب بدهد، هم مثلن من که رد میشوم لبخندی هم بزنم و خوش و بشی کنم و از زیبائی های خلقت لذت ببرم و خواهر و مادر همه چیز را هم وسط نکشم!
می شود به جان خودم و خودت و خودش!
+ از میان همینطوری های روزانه
میشود به خدا....
کی هست که گوش کند...
راضیم ازت....
ینی لذتی توو این دنیا هست که تو از خودت دریغش کنی؟؟؟!!!
به جون هر چی مرد هست شرط می بندم پلک رووهم نذاشتی داشتی هموووجووور نگاه می کردی خانوومه دیگه به خاطر جناب ای لیا که دامنش از دست رفته بوده و احیانن روو تراس همون خانووم افتاده بوده تذکر داده که بابا اینجا خونواده زندگی می کنه
این آقااااااااا رو ببین.........بپوشون خودتو....
بابا خوب تسبیحتو بردار بچرخون به جا چشمات..یه ذکری.....ای بابا....لول