بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

240


گاه 


یک صبح، ساعت نُه،


حرفی بالا می آید 


از منتهی الیه تنهائی درون،


ولی کسی نیست،


بشنود ...


دوباره برمیگردد،


تنهائی می ماند،


روی ثانیه های زخم خورده احساس!



ای لیا



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد