زن داشت با چرخ ماشین کشتی میگرفت، پنجر شده بود، با آن دستهای کوچک هرچه زور میزد پیچها باز نمیشد، گفتم : کمکتون کنم؟!
خیلی جدی برگشت و گفت : نه! خودم از پسش بر میام!
چند قدم رفتم و برگشتم دیدم هنوز دارد کلنجار میرود. برگشتم و آچار چرخ را از دست زن گرفتم، جا خورد، حرفی نزدم پیچها را باز کردم، چرخ زاپاس را جا زدم و چرخ پنجر را هم گذاشتم سرجایش داخل صندوق عقب. سر آخر آب آورد و ریخت که دستهایم را بشویم گفتم: "والا کمک گرفتن تو این موارد از طرف شما خانما به عنوان ضعف نیست. بعضی کارها توان جسمی میخواد."
گفت :" شما که آقایی ولی بعضیاتون یه چرخ پنجر برای ما عوض میکنید و انتظار خدمات ویژه هم بعدش دارید!"
لال شدم، سرم را انداختم پایین و دور شدم ...
+ از میان همینطوری های روزانه
با نظر ساقی کمی موافقم اما...
اما واقعیت اینه که انسانیت کم رنگ شده... گم شده.. شاید هم مرده
رفتار آدم ها این روزها در جامعه در کل لالت می کند!
اوهوم
یکم اغراق شده ست حرفش. 90% از ظاهر شخص میشه فهمید قصدش کمکه یا کرم داره.
هوم