بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

824


بین آشناها، دوستان، فامیل، همکاران، راننده تاکسی، گذری ها، هرکس میرسد میپرسد: لاتاری اسم نوشتی یا نه؟

این حجم عظیم فرار به سمت مدینه فاضله ای که توی ذهنمان ساخته ایم کمی نگران کننده است. اینکه فکر میکنیم این خراب شده هیچ آینده ای برای ما ندارد. حتی بین کنشگران اجتماعی نیز عده ای رفتن را ترجیح داده اند. قطعن برای من امثال نسرین ستوده از امثال شادی صدر محترمترند که نشسته اند آن طرف گود و میگویند لنگش کن. اینها با تمام ناملایمات و بی عدالتی ها مانده اند. این خراب شده هرچه هست خانه ماست. کسی منکر شرایط بهتر و استانداردهای بالای زندگی در آنسوی آبها نیست ولی اینجا خانه من است. اگر دیواری خراب شود باید دوباره بسازمش. خلاصه که آنطرف آب حلوا خیرات نمیکنند. آنجا هم هرچه هستیم شهروند درجه دو هستیم.

+ منظورم رفتن برای تحصیل نبود. هرچند آنهایی هم که رفتند برای تحصیل بیشترشان برنگشتند. خودم را هم نمیدانم که اگر بروم برمیگردم یا نه! فعلن که هستم و سعی میکنم به اندازه یک نفر تلاش کنم برای جبران کاستی ها.



نظرات 1 + ارسال نظر
نیوشا چهارشنبه 6 آبان 1394 ساعت 12:45

مهندس مشکل اینجاست که ما می دونیم اینجا مال ماست اما طوری باهامون رفتار کردن که انگار اینجا مارو نمی خواد! که انگار ما مال اینجا نیستیم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد