بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

842


زندگی در رگ عادت


پی یاخته ی ِ حیات می گردد


زندگی در تن ِ خاطره ای


پی موسیقی خلقت می دود


زندگی دارد در جایی جریان


که صبحش با نور حقیقت می شود آغاز


زندگی حاصلضرب تپش زمین


در بوی سیب است که می افتد از درخت نیاز


زندگی به کسی نمی خندد


که در سراشیب عقل گاه به گاه می خورد تیپا


زندگی به بودن نسیم با شکوفه ی گیلاس

به بودن بادی در مزرعه ی شعر

به جوشیدن سوسک از دیوار یک تکرار

زندگی به فوت کردن شبی دم کرده

به بارانی که نمی ریزد از سکته ی ابر

زندگی به همین عادت هاست

که می شود تکرار

پی در پی پشت دیوار باغ عرفان.

زندگی نردبانی ست

که از پله هایش کودکی

ترازو می برد به خم خانه ی عدالت

فرشته ی کوری دست عابری را

میان گریز ناگزیر عبرت رها می کرد .



زندگی در موسیقی باران که می ریزد

روی لبهای باغبانی پیر

که هرس می کرد بودن را روی شاخه ی خلقت ،

زندگی در دایره ی تنگ دوستی ست که زیباست


ای لیا

تهران - بهار 1384


نظرات 1 + ارسال نظر
مرضیه پنج‌شنبه 14 آبان 1394 ساعت 13:52

خیلی زیباست ... ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد