شب تو را کم دارد،
در آغوشی تنگ،
و جای بوسه ای رو لب هایت.
زندگی،
یک زندگی به من بدهکار است،
تو نیستی،
بماند برای زندگی بعد،
شاید روزی
بوی آشنایت را
باز در پیچ کوچه ای
باد به خاطرم آورد.
ای لیا