نگرش منفی به مردان در مقوله آزار جنسی گاهی از افراط هم میگذرد یعنی پیش فرص برای عده ای این است که مرد قرار است آزار برساند. زن عقب نشسته است، مردی کنار پنجره عقب نشسته است. من مجبورم وسط بنشینم تا زن مسافر کنار پنجره بنشیند. حالا پاهایم بلند است یا به قولی درشت است یا هر چیز دیگری راحت نشسته ام و زن هم میتواند راحت بنشیند فقط ممکن است سر پیچها پاهایمان و تنمان تماس بگیرد، که آنهم با آنهمه کاپشن و مانتو و لباس گرمی که من و او پوشیده ایم عملن هیچ کدام از سلولهای تنمان نباید خبردار شوند! زن مردد است و میگوید : آقا منم میخوام سوار بشم! جواب میدهم : بفرمایید خب! من که وسط نشستم.
"آقااینجوری جای من تنگه! شما خیلی باز نشستید!"
"باز نشستم؟! به اندازه یه نفر جا گرفتم، شما هم به همون اندازه کرایه میدید که من میدم"
"آقای راننده من اینطوری سوار نمیشم، ایشون ممکنه مزاحمت ایجاد کنن"
"خانم من پاهامو جمع کنم تو حلقم و بشینم تو بغل این آقا که چی شما ناراحتی؟ الان من مشکل دارم یا شما؟ چرا من باید پا درد بگیرم؟"
پیرزنی که جلو نشسته است بلند میشود می آید عقب، به زن میگوید جای او بنشیند. پیرزن راحت نشسته من هم راحت نشسته ام، حداقلش این است که تا میدان ولیعصر کشکک زانو نیاز به تعویض ندارد!
+ از میان همینطوری های روزانه
مردم از خنده...
اما خدایی تو تاکسی در چنین شرایطی من همیشه چسبدم به شیشه...