بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

1084


میگفت کارتم رو دادم بهش و گفتم شمارم روشه! برگشته میگه من با مردای متاهل نمیخوام ارتباط داشته باشم. 
بهش میگم خانم ارتباط چی؟ نگفتم که بیا بریم اوقات فراغتمونو پر کنیم ارتباط کاریه. اینم کارت ویزیت منه به شما دادم به اون آقای همکارتونم دادم. اصلن بده به من کارتو. با همون مدیر پروژتون فقط در ارتباطم، شما هم اگر کاری داشتید فقط از طریق مدیر پروژه با من تماس بگیرید به خودتون شخصن چیزی رو جواب نمیدم.

میگم ولی تقصیر خودتم بوده لابد، یه لب و لوچه ای اومدی شاید دیگه دختر مردم فکر کرده دنبال کبابی!
لقمه فلافل تو دهنش آروم شد، با دوتا دست فلافلو گرفته بود، چشاشو ریز کرد و با عصبانیت نگاه کرد به من، خودمو جمع و جور کردم و گفتم : راستی فردا بریم نمایشگاه نفت؟!


+ از میان همینطوری های روزانه



نظرات 1 + ارسال نظر
نیوشا شنبه 18 اردیبهشت 1395 ساعت 07:28

:)

:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد