بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

1179


خیابانی که عبور می کرد


از میان خاطراتی خیس


از بین آغوش خیال


و کودکی هایی که در خواب درخت


پی دستان خدا بود.


خیابانی در آن سوی وهم


پشت هزار تصمیم مردد


در امتداد هیچ


و مردی پشت چراغی که سبز نداشت،


قرمز بود، چشمان تقدیر

 

نسیمی که می رفت

و طعم تلخ مرده ای را

می ریخت در دستان زنی

که در انتهای شب

پشت سر مردی آرزوهایش را رها کرده بود.

خیابانی عبور می کرد

پیرزنی عبور می کرد

و کودکی های زمین

که در ذهن کوچه ای پی خیابانی می گشت.


ای لیا
(شهریور 1380 - رشت)پ


نظرات 1 + ارسال نظر
نییییلوفر دوشنبه 1 شهریور 1395 ساعت 23:55 http://maloosak.69.mu

روزتون پر از رنگهاى قشنگ، پر از خبرهاى خوب، سرشار از انرژى مثبت و یه عالمه لبخند خیلی افتخار میدید پیش من هم بیاین
9651

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد