بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

1192


خواست سیگار بکشد مرد گفته بود نه, زن اصرار کرده بود و مرد گفته بود نه, دیگر ندیده بود زن را. بعدها توی ماشین مینشست و بو میکشید, پیش خودش گفته بود کاش زن سیگار کشیده بود, به حرف مرد گوش نکرده بود, کاش بوی عطرش توی سیگارش مخلوط شده بود, ماسیده بود توی ماشین, مرد بو میکشد, چیزی باقی نمانده است برای بوئیدن.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد