بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

1217


بیشتر آدمها را که میبینی دارند درباره رئیس بی شعورشان حرف میزنند, اینکه نمیفهمد, اینکه قدرشان را نمیداند, اینکه آنطور که باید برایشان احترام قائل نیست. تجربه این سالهای کار کردن و دیدن این حجم نارضایتی از مدیر بالادستی یک نکته را برایم پررنگ کرده است و همیشه جلوی چشمم قرار دارد. اگر زیر دست از بالادستی نارضایتی دارد یکی از دلایلش ممکن است این باشد که آن بالادستی راه و رسم مدیریت را بلد نیست. وقتی کارمند رضایت ندارد, وقتی کارمند پشت سر توی مدیر حرف میزند یعنی یک جای کارت دارد لنگ میرند. اداره و شرکت پادگان نیست, آدمها هستند که ثبات یک سازمان را میسازند, شبیه بلوکهائی که اگر یکیشان درست سرجایش نباشد سازمان لنگ میرند. هرچند متاسفانه اینجا توی ایران اینطور جاافتاده که خب به جهنم که راضی نیست برود یک نفر دیگر را می آوریم یک نفر دیگر که مهم نیست تجربه ندارد همین که حقوق کمتری میگیرد کفایت میکند. 
همیشه این توی ذهنم بوده که اگر زیردستت ناراضی ست باید بفهمی چرا, وقت بگذاری چون ممکن است واقعن ایراد از خودت باشد و متاسفانه عمده بالادستی ها, روسا و مدیر پروژه ها این را نمیفهمند و میخواهند شبیه یک فرمانده پادگان همه چیز را مدیریت کنند و من اینجا به آن زیردست حق میدهم که بالادستی اش را احمق و بی شعور بداند.

یک تبصره بزنم که در برخی موارد خود کارمند آدم بدرد بخوری نیست ولی وقتی تعداد این کارمندهای ناراضی زیاد شد باید یقه مدیر را گرفت.



+ از میان همینطوری های روزانه



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد