بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

1222


پسره پشت چراغ چهار راه دربند جلو شهرداری از تو سانتافه پیاده شد کاغذ رو دراز کرد طرف دختره تو دویست و شیش. دختره نگرفت شیشه رو داد بالا پسره سعی کرد جنتلمن باشه زد به شیشه ولی دختره محل نداد. من پشت سر دویست و شیش بودم سرمو کردم بیرون و گفتم داداش شمارتو بده من خودم بهت زنگ میزنم کلی حرف دارم باس به یکی بزنم آدمشو پیدا نمیکنم. یه نگاهی کرد و بعد شماره رو گذاشت زیر برف پاک کن دویست و شش, چراغ سبز شد دویست و شیش گازید پسره دوئید تو ماشینش من رفتم دنبال دویست و شیش شماره پسره رو بردارم!



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد