پسره پشت چراغ چهار راه دربند جلو شهرداری از تو سانتافه پیاده شد کاغذ رو دراز کرد طرف دختره تو دویست و شیش. دختره نگرفت شیشه رو داد بالا پسره سعی کرد جنتلمن باشه زد به شیشه ولی دختره محل نداد. من پشت سر دویست و شیش بودم سرمو کردم بیرون و گفتم داداش شمارتو بده من خودم بهت زنگ میزنم کلی حرف دارم باس به یکی بزنم آدمشو پیدا نمیکنم. یه نگاهی کرد و بعد شماره رو گذاشت زیر برف پاک کن دویست و شش, چراغ سبز شد دویست و شیش گازید پسره دوئید تو ماشینش من رفتم دنبال دویست و شیش شماره پسره رو بردارم!