بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

1224


مرد نشسته بود روی کاناپه, زن بی قرار بود, توی اتاقها می چرخید, کلافه بود, سرآخر آمد نشست کنار مرد, گوشی موبایل را از دست مرد گرفت, بست و گذاشت پائین کاناپه, سرش را گذاشت روی ران مرد, دست مرد را گرفت توی سینه اش ... خوابید.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد