شعری هست
که نمی شود خواند
نمی شود گفت
درد دارند کلماتش
رنج، مضاعف می کنند
بگذار در همان هزار توی تنهایی بماند
لابلای کلماتی که عمری ست مانده اند و گندیده اند.
کسی چه می داند
شاید روزی
کسی دست کند در دل شاعر
و شعر گندیده ای را دست به دست