باران که می بارد
دختری شاید
بشوید غصه هایش
کودکی هایش ،
که پر بود از دلتنگی عروسکهایش .
باران که می بارد
زنی دارد
بند می زند ترکهای خاطره را
ترکهای مانده رو لبهای خنده را.
باران که می بارد
دست های خیال چیزی کم دارد
نفسهایت
که پیچیده لابلای رایحه خنده هایت.
و لبهایت که قطره ای باران
می شوید گاه بگاه رد بوسه های خاطره را.
باران که می بارد
خاطره هم میرود از یاد درخت.
ای لیا