این درباره نوشتن هم از آن چیزهای مزخرف است.
چه بنویسم ...
من یکی هستم شبیه تو، مثل خودت،
کمی پر روتر!
دو خط چائی /
یک فنجان خاطره /
کمی انتظار /
بوسه ای نزدیک ...
ادامه...
بوها اینطورند, توی خاطرات, توی لحظات منجمد میشوند, یک جائی توی یک خیابانی یکهو تورا میچسبند, فشارت میدهند, سر میچرخانی در پی آن لحظه منجمد, کسی نیست, اما طعم شیرین حس بودنش پیچیده است لابلای ازدحام آدمهای یک عصر پائیزی.