بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

1249


کودکی هایم تنهاست


خاطره ای گم شده است


و صورت آب 


که کمی تر است انگار


شاید کسی منتظر باران است.



ای لیا



1248


حقیقت


بوسه ای ست 


که روی لبهای شعر تنهاست ...



ای لیا



1247


شعری هست


که نمی شود خواند


نمی شود گفت


درد دارند کلماتش


رنج، مضاعف می کنند 


بگذار در همان هزار توی تنهایی بماند


لابلای کلماتی که عمری ست مانده اند و گندیده اند.


کسی چه می داند


شاید روزی


کسی دست کند در دل شاعر


و شعر گندیده ای را دست به دست

 

بگرداند در میان بازار رسواشدگان.



ای لیا


1246


زندگی سالهاست به فنا رفته است !


باور کن ...
من و تو تصاویری هستیم که پس از میلیاردها سال نوری تازه به هم می رسییم.



ای لیا