مادربزرگم از ریش متنفر بود، پدربزرگم هیچوقت ریش نداشت صورتش همیشه صاف بود، یه عکس بزرگ با کلاه شاپو و کراوات قاب کرده بود زده بود وسط هال، صورت صاف و تمیز، ننه(مادربزرگم) میگفت با ریش شبیه اورانگوتان میشید، خدابیامرز میگفت من مردم حق ندارید ریش بذارید! ریش نذاشتم.