بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

890


یا نبخشش یا اگر بخشیدی تو بزنگاه ها و تنگاناها هی اون اشتباهو نکن تو چش و چالش!



884 - مترو تجریش


از مترو تجریش اومدیم بالا، اومدیم بالا، اومدیم بالا ... وسطاش رفیقم گفت : منو ول کن برو! اونوسط یه خانمی داد زد : ما مردیم، چرا این پله ها تموم نمیشن؟!

یه آقایی هم تا وضع حمل پیش رفت.



882 - پفیوز!


مشکل پفیوز بودن اینه که خودت نمیدونی و بقیه میدونن و معمولن هم به روت نمیارن!



856


من راه تو را بسته، تو راه مرا بسته، چاره چیست جز هم آغوشی!


+ تقریرات من و حسین منزوی



848 - قوز بالا قوز!


گاهی یکی اشتباه میفهمه، اینکه تو فقط باهاش دوستی و اون داره فراتر میره، خیلی جلوتر رفته و اصلن قرار هم نیست تو اونجاها بری. یه مدل مضحک ترش هم هست که یه جور دیگه اشتباه میفهمه اینکه فکر میکنه تو داری فراتر میری و تذکر میده! این دیگه قوز میشه بالا قوز!



847


گفت بیا فقط دوستای معمولی باشیم. رابطمون کنترل شده باشه. من بچه نمیخوام!

839


بی شعوری هم کتاب دارد ، آداب دارد، رسوماتی دارد،


ولی شعور هنوز در تنگنای تعارفات یتیم مانده است .



837


به زور چیزی بقا نمی یابد ، حتی حقیقت ناب ...



835


زندگی یعنی 


همانیکه رژ لب را با او میخورید ...



790


زندگی را همیشه نمیشود جمع زد و یا ضرب کرد، گاهی نیاز به تفریق و تقسیم هم پیدا میکنیم!



785


عاشق شدند، ازدواج کردن، بچه دار شدند، عادت کردند ...



783


آدمها که عاشق میشوند(مخصوصن جوانترها) فکر میکنند عشقشان با بقیه فرق دارد، این بقیه هستند که درک نمیکنند، نمیفهمند، اما گذر زمان بی رحم است.



770


از معجزاتش این بود که بوسیدن میدانست ...



747


یک روزهایی هم هستند که هنوز نیومدن و توشون کلی خبر امیدوار کننده هست ...
زندگی به امید زنده است.



727


جایی اگر پرسیدند و ندانستیم، بگوییم نمیدانیم و رد شویم. مطمینن ضررش کمتر است.