بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

427


عادت کرده ام، به اینکه همه ی آدمها را درک کنم ...



415 - بی شعوری!


برای بیشعور بودن گاهی نیاز نیست کاری انجام دهیم، همین که خودمان باشیم کفایت میکند!



396


"چو دانی و پرسی" خـــــَـــــری دیگه!



361 - پفیوز!


پفیوز مگر کیست؟


پفیوز گاهی همین رانندگی ماست، گاهی هم مثل اسب از خیابان رد شدن وقتی چراغ قرمز است، پفیوز همین احمق پنداشتن دیگران است و خودت را بالاتر از آنها دیدن.

پفیوز ... دنبالش نگرد!


پفیوز چیز خاصی نیست، بیشترمان توی آینه نگاه کنیم او را خواهیم دید ...



352 - خوشگل بمون!


+ خستم!


- من الآن چکار کنم تو حالت خوب بشه?


+ خوشگل بمون!



338 - فلان!


مرد باید فلان،


زن هم باید فلان، ایضن بهمان ...


خب برید دیگه، با هم خوش باشید!



300


"هر غلطی میکنی بکن ولی دروغ نگو!"


هرچند آخرش میگیم ...



298


من و تو سعی کنیم خودمون آدم باشیم درباره بقیه قضاوت نکنیم، بقیه هم ی خاکی میریزن تو سرشون بالاخره!



288


ما ایرانی ها چه آرزوئی داریم؟


هیچ! آرزو داریم بی نهایت پول داشته باشیم تا به آرزوهایمان برسیم!



275


سر میز شام نشسته اند و شام میخورند، دختر کوچک خانواده قاشق برنج و قیمه را در دهانش میگذارد و حین جویدن میپرسد:


"بابا شما هم دوست + دختر داری؟"


صدای سرفه و پخش شدن محتویات دهان مرد روی میز و بعد هم نگاه متعجب و همراه با خجالت مرد!


"کی همچین چیزی گفته بابا؟"

"کوروش تو مهد گفت، میگه باباها همشون دوست +دختر دارن. بابای خودش پنشتا داره، کوروش ازشون بدش میاد"

زن، نگاهی به مرد میکند و دست میگذارد روی دست مرد و به سمت دختر برمیگردد و میگوید:" آره باباتم دوست + دختر داره، تو دوست + دختر باباتی، خیلی هم دوستت داره!"


دختر به مرد نگاه میکند و میخندد، دست پدر را میگیرد و میگذارد روی صورتش!


 -  "دوست + دختر" برای جلوگیری از فیلترینگ!!

258 - آدم نیستی؟!


طرفت اگه آدم نیست، خودت که آدمی!
آدم نیستی؟



256


زندگی شوخیه، زیادی جدی میگیریمش!



252


ی بار هم تو یکی از اردوها یکی از دخترا افتاد تو رودخونه، بعد که بیرونش آوردن یکی دیگه بود!


+ واترپروف!



233


ی دفتر گرفتم، از همین دفترهای قطع مربعی (خشتی)، با ورقهای ضخیم. این دستنوشته های کوچک رو می چسبونم توش، بلکم ی اثر مکتوب از من باقی بمونه!


آخر سر هم برسه دست صاحبش ...


خلاصه اینکه اثر چاپی نداریم ولی اثر خطی از خودمون به جا بذاریم!



228


گاهی اوقات توی یک رابطه نیاز نیست حتمن کاری انجام بدی، همین که هیچ کاری انجام ندی باعث میشه رابطه از وسط جر نخوره!


+ حالا ی سریتون چندتا کت و دامن بیشتر از من پاره کردید ولی اینو آویزه گوشتون کنید!