بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

41


خدایا!


چه شد که دیگر ،رفتن معنای غریبی است ...




34 - حماقت


حماقت اگر انتها هم می داشت....


آنهایی که رفته اند، هنوز برنگشته اند که بگویند تَهش کجاست!



33


چه کند این "درد" که تو میکِشیَش ...



29


روزی روزگاری گــــــــــــاوی را با خــــری را دعوا افتاد.


صبح گـــــاو برخواست و دید بر روی دیوار خانه اش نوشته اند : گاو خـــــــــــــــر است.



28


تا نگاه کرد مـــــوج آمده بود.....دریا راســـــــت گفته بود.



27


زنـــگار دلم بدجور زنگ زده.....به قول اون دوست افغانی "از تلخ پــــــروا نیســـــــت".





26


حقــــــیقت را همانگونه که هســــــت ببینیم، نه آنگونه که خود دوســـــت داریم و  نه برای خوشایند دیگران ...



21


عشق مانند دیواریست که اگر از قامتت کوتاهتر باشد همیشه حسرت خواهی داشت ...