بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

16 - عشق بند تنبانی


تصمیم گرفته ام امسال عاشق شوم.

نه از آن عشق های بند تنبانی

از آن عشق هایی که در اتوبوس از زیر بغل شوره زده کارگر ساختمانی

که درب و داغان ایستاده بر میله چرتی هم می زند،

چشمهای دختری را ببینم.

سبز باشد این چشمها

ببرد مرا به جنگل های شمال

و آن همه بارانش که هیچوقت تمام نمی شود


تصمیم گرفته ام پیدایت که شد 

معطل نکنم ....

چشم در چشمت بیایم جلوتر 

سرت را پاپین بیندازی و من در دلم انار دانه کنند.


ای لیا


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد