و خدایی که در این نزدیکی است
بین موهای در باد پیچیده دختری
و بوی بهارنارنجش که در باد ،تو را می برد!
خدا همانی است که در شالیزار
در تابستانی دم کرده از بین رایحه شالی و آب ،چشمانت را می شوید...
خدا نزدیک است
شاید روی آگاهی آب
شاید بین مریم های خشک شده سجاده مادربزرگ
خدا همین است
همین نزدیک ...
ای لیا
میشود من بغض کنم؛
تو بگویی:
"مگر خدایت نباشد که تو اینگونه بغض کنی.."
میشود من بگویم:خدایااااا؟
تو بگویی:"جان دلم....؟"