این درباره نوشتن هم از آن چیزهای مزخرف است.
چه بنویسم ...
من یکی هستم شبیه تو، مثل خودت،
کمی پر روتر!
دو خط چائی /
یک فنجان خاطره /
کمی انتظار /
بوسه ای نزدیک ...
ادامه...
می گویند یک جائی آن دورها، کسانی هستند ، در سیاره ای که دور ستاره ای پرنور می چرخد، آغوشهای گرمی دارند، بوسه هایشان ُترد است، خستگی نیست در میان گرماگرم تن آدمهاشان!
تا آخر عمر
درگیر من خواهی بود
و تظاهر می کنی که نیستی
مقایسه تو را
از پا در خواهد آورد
من
می دانم به کجای قلبت
شلیک کرده ام
تو
دیگر
خوب نخواهی شد