بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

186


بیا و مشتی از خنکی ِخاطره باران بردار


بپاش بر روی صورت ِ


کوچه های خالی از خواب خورشید.



شاید خنک شود، 


خیال زن نشسته بر هشتی ِ درب ِ تنهایی.



ای لیا



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد