روز اول مدرسه برای من بیش از هرچیزی یادآور آن سکه دو تومنی بزرگیست که مادر گذاشت کف دستم و گفت : گشنه ات شد ی کیک و نوشابه بگیر بخور!
کل خاطره من از روز اول مدرسه همین کیک مارپیچی پنزاری و آن نوشابه مشکی یک تومن و پنزاریست! توی همین چند خط این یادآوری، آنقدر نوستالژی کف کرده دارم که هربار به سرم میزند بروم جلوی مدرسه ای که دیگر وجود ندارد و جلوی پله مغازه ای که دیگر وجود ندارد، بنشینم و نوشابه با کیک مارپیچی سق بزنم!
+ از میان همینطوری های روزانه
اوایل دهه 70 که من بچه بودم خیلی حالیم میشد نهایتن این بود که دماغم اویزون نباشه
75 اول دبستان رفتم یا 76..دقیق نمی دونم حوصله حساب کردنم ندارم ولی همون 75 بوده که فقط بستنی قیفی یادمه با دونات با تمبر هندی(تمر هندی تمبر هندی) با اسمارتیس...
دیگه هیچی یادم نیس
کیک مارپیچی؟؟؟
زمان ما دهه شصتیا هم بود؟؟؟
من بستنی قیفی می خوردم هر روز...10 تومن بود...سال 75
کیک مارپیچی تا اوایل دهه هفتاد هم بود.