ی جائی از داستان، از شیشه ماشین نگاه میکنه به چراغ قرمز و صدای رادیو رُ کم میکنه و میگه :
"مَردها بیشتر اوقات درک نمیشن!"
چراغ روی ثانیه هفت گیر کرده!
+ از میان همینطوری های روزانه