حالا نه اینکه کافه گرد باشم و مثلن مثل نویسنده و شاعر جماعت بروم ایده بگیرم و بنشینم سیگار دود کنم و الخ! ولی تقریبن تمامی کافه های اطراف دانشگاه تهران و خیابان وصال و اینها را رفته ام، از بین اینها دو هفته پیش عصر پنج شنبه ای بعد از آشخوران توی نیکوصفت گفتیم برویم یک جای دنجی پیدا کنیم توی آن سرمای استخوان سوز و چائی، کوفتی چیزی بخوریم و کمی هم گپ بزنیم، از سر تصادف یا اقبال یا هرچیزی از خیابان قدس سر در آوردیم، کافه ای داخل خیابان بالای مدرسه نرسیده به خیابان بزرگمهر است به اسم "کافه نزدیک"، دنج، راحت، حس خوبی هم داشت، دمنوشی هم خوردیم به پیشنهاد خانمی که آنجا نمیدانم چه کاره بود، خوب بود به هر حال.
البته من ندیده بودم ولی انگار کافه اسم و رسم داریست، نمیدانم، به هر حال اگر دنبال کافه میگشتید برای جی جی باجی و لاو ترکاندن و این خزعبلات، اینجا هم سری بزنید!
+ والا که من نه اینارو میشناسم نه به من گفتن اینو بنویسم نه اینکه قراره درصد بدن!
هر وقت اومدم تهران یه سر می رم :)
:)
کاش جی جی بود...باجی بود...خزعبلاتی بود و لاوی!!!!

دلم کافه خواست...لاو تر کوندن خواست خب!!!
:))