بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

502


میان خطوط نامه ای


ورق می خورَد ،


و فکر می کند به روزی که


آغوشی بود


صدای قلبی را روی سینه ای می شنید.


و دستی که بین موهایش 


نوازش می شد


بوسه می شد


خنده می شد،


و گاهی درد می شد ،


می ریخت روی خیال نازک ذهنی خام.




ای لیا



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد