بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

527


زن و مرد توی تاکسی دعوایشان میشود، راننده می گوید : صلوات بفرستید، مردی که در صندلی جلو نشسته است صلوات می فرستد، همه به اون نگاه میکنند، میزنند زیر خنده، تاکسی پشت چراغ می ایستد، کسی حرف نمیزند!



+ از میان همینطوری های روزانه



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد