بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

1063


گفت : زندگی از همونجایی جر خورد که نتونستیم نسبت بین تعداد پله ها و سایز خشتک شلوارمونو تشخیص بدیم!

نگاه کردم به شلوار کتونی که پام بود، گفت نگران تو و شلوارت نیستم، اندازه خودتو و قدمهاتو داری! اون سس خردلم رد کن بیاد!


+ از میان همینطوری های روزانه
telegram.me/boiereihan


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد