بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

1067 - ابد و یک روز ... بعد!


دیروز رفتیم سینما آزادی ازبین اون همه درودافی که اومده بودن رد شدیم رفتیم طبقه سوم نشستیم و بعد فیلم شروع شد ...ابد و یک روز
اونجاش که محسن داشت میگفت سمیه نرو، توروخدا نرو منم یهو حرف اومد تو دهنم گفتم " سمیه نرو!" احساس کردم بقل دستیم برگشت نگاه کرد. خانم بود. سمیه بود یا نه نمیدونم ولی خلاصه فیلم گرفت مارو.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد