بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا
بوی ریحان در باغ پیچید ...

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

۱۲۸۴


توی مغازه دخترک ده دوازه ساله ای آمد و گفت : دو بسته مگنا می خوام" موهای بلند مشکی اش تا پشت کمرش پائین آمده بود. پرسیدم : سیگارو برا پدرت میخوای؟

" نه واس مامانم میخوام" بعد با دست جائی را بیرون مغازه نشان داد, زنی نشسته بود پشت فرمان ماشین, سیگارها را گرفت و رفت.

اینکه دوست دارید سیگار بکشید به خودتان ربط دارد اینکه دوست دارید ترکیبی از انواع و اقسام مواد شیمیائی را توی ریه هایتان بدهید باز هم به خودتان ربط دارد اینکه میدانید سیگار عامل بخشی از انواع سرطانهاست و باز میکشید به خودتان ربط دارد ولی آن کودک چون شما پدر و مادرش هستید هیچ حق انتخابی ندارد, مجبور است با شما زندگی کند. جای او تصمیم نگیرید.



+ از میان همینطوری های روزانه



نظرات 1 + ارسال نظر
m!ss £ng!neer دوشنبه 24 آبان 1395 ساعت 13:16 http://gahnevesht-zkh.blogfa.com

Perfeect

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد