گاه حال خوبی داری, توی یک زمان و حال خاص, میخواهی مرور کنی, میخواهی یادآوری کنی و لذتش چندباره بخزد زیر تارو پود وجودت ولی میگوئی بگذار همانجا بماند, توی همان لحظه منجمد شده اما یکهو یک جائی بوی آشنائی میپیچد زیر دماغت تمام آن خاطره یکهو باز میشود روی سرت دوباره غرق میشوی, خاطره تو را میبرد.