این درباره نوشتن هم از آن چیزهای مزخرف است.
چه بنویسم ...
من یکی هستم شبیه تو، مثل خودت،
کمی پر روتر!
دو خط چائی /
یک فنجان خاطره /
کمی انتظار /
بوسه ای نزدیک ...
ادامه...
تابستان شبیه زنیست در سالهای میانه زندگی، تاپ و دامنی کوتاه دارد، موها را با یک شانه کوچک پلاستیکی پشت سر جمع کرده، توی هوای گرم و عرق کرده بوی تنش با عطر سبک و نرمی که زده در هم پیچیده و فضای خانه را پر کرده، نسیم خنکی از پنجره تو میزند.