این درباره نوشتن هم از آن چیزهای مزخرف است.
چه بنویسم ...
من یکی هستم شبیه تو، مثل خودت،
کمی پر روتر!
دو خط چائی /
یک فنجان خاطره /
کمی انتظار /
بوسه ای نزدیک ...
ادامه...
راننده بغلی توی ترافیک دستش توی دماغش بود آروم چرخید به سمت من نگاه کرد دید دارم نگاش میکنم یه خرده توقف کرد جا خورد دستش رو کشید، احساس شرمندگی کردم سرم رو انداختم پایین، حس کردم مزاحم خلسه و آرامشش شدم.