بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

1530


پسرعموم دوچرخه ۲۸ داشت من قدّم‌ نمی‌رسید روی زین بشینم، یه پام رو اینور روی رکاب میذاشتم اون یکی پارو هم از زیر میله افقی بدنه رد می‌کردم میذاشتم روی اون رکاب و یه وری پا می‌زدم، این شکلی دوچرخه‌سواری یاد گرفتم، البته با زخم و زیل شدن فراوان.



نظرات 1 + ارسال نظر
نینا دوشنبه 14 آبان 1397 ساعت 11:40

سلام . نوشته هات قشنگن. فردا تولد 31 سالگیمه و دنبال متنی برای اینستام میگشتم چشمم به نوشته هات خورد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد