بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

1537


‏اولین بار سال ۶۸ ساندویچ خوردم، ساندویچ همبرگر توی این نونای بولکی، کلاس اول راهنمایی بودم. انگار قطعه‌ای از بهشت رو داده بودن به من، لقمه‌های کوچیک کوچیک می‌گرفتم که تموم نشه، دوتا نوشابه باهاش خوردم، پول جمع کرده بودم برای این لحظه، اون لحظه توی ساندویچی من خوشبخترین آدم بودم.


+ از میان همینطوری‌های روزانه



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد