بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

1610


دوره دانشجویی خونه گرفتیم، یه شب سر کوچه یکی از بچه‌ها یه بچه گربه پیدا کرد آورد خونه بزرگش کردیم، این گربه‌هه هیچوقت بیرون نمیرفت، یه صبح صدای ناله می‌اومد از تو حیاط پاشدم دیدم یه گربه پریده تو حیاط و روی گربه‌ی ماست، خلاصه هیچی حامله شد و سه تا بچه زایید و خرج مارو بیشتر کرد!



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد