بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

1619


سرباز بودم زیر پل پارک وی سوار یه شخصی شدم، روز قبل تاسوعا بود طرف یه جوون تریپ خسته بود، نزدیک هتل اوین‌ پرسید داداش تو محرم فقط باید روضه گوش داد؟ گفتم ربطی نداره داداش ببین خودت با چی حال می‌کنی، گفت من با داریوش حال می‌کنم خودش یه پا روضه‌ست، یه نوار داریوش گذاشت تو ضبط.


+ از میان همینطوری های روزانه



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد