بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

بوی ریحان در باغ پیچید ...

دست نوشته های ای لــــــــــیا

1674


زن حوله حمام را همانجا وسط اتاق ول کرد، روی پنجه پا خودش را کشید، دستها را بالا آورد، پس تا نهایش را بالا کشیده شد، به چپ و راست چرخید، زخم زیر شکم را نگاه کرد، به نوزادی فکر کرد، خودش را رها کرد خم شد روی زخم، مچاله شد توی خودش، بوی شامپو توی فضای اتاق پیچیده بود.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد