مرد چهل و چند ساله توی باب همایون نشسته بود وسط کرونا و کیک و نوشابهاش را میخورد، یادش آمد عصر آن تابستانهای گرم که از کارگاه تراشکاری برمیگشت خانه نوشابه کانادای نارنجی با کیک مارپیچی میخورد. مرد چهل و چند ساله یک قُلپ دیگر خورد و نگاه کرد به ته شیشه نوشابه.
+ از میان همینطوری های روزانه