پفیوز مگر کیست؟
پفیوز گاهی همین رانندگی ماست، گاهی هم مثل اسب از خیابان رد شدن وقتی چراغ قرمز است، پفیوز همین احمق پنداشتن دیگران است و خودت را بالاتر از آنها دیدن.
پفیوز ... دنبالش نگرد!
پفیوز چیز خاصی نیست، بیشترمان توی آینه نگاه کنیم او را خواهیم دید ...
من و تو سعی کنیم خودمون آدم باشیم درباره بقیه قضاوت نکنیم، بقیه هم ی خاکی میریزن تو سرشون بالاخره!
سر میز شام نشسته اند و شام میخورند، دختر کوچک خانواده قاشق برنج و قیمه را در دهانش میگذارد و حین جویدن میپرسد:
"بابا شما هم دوست + دختر داری؟"
صدای سرفه و پخش شدن محتویات دهان مرد روی میز و بعد هم نگاه متعجب و همراه با خجالت مرد!
زن، نگاهی به مرد میکند و دست میگذارد روی دست مرد و به سمت دختر برمیگردد و میگوید:" آره باباتم دوست + دختر داره، تو دوست + دختر باباتی، خیلی هم دوستت داره!"
دختر به مرد نگاه میکند و میخندد، دست پدر را میگیرد و میگذارد روی صورتش!
- "دوست + دختر" برای جلوگیری از فیلترینگ!!
ی بار هم تو یکی از اردوها یکی از دخترا افتاد تو رودخونه، بعد که بیرونش آوردن یکی دیگه بود!
+ واترپروف!
ی دفتر گرفتم، از همین دفترهای قطع مربعی (خشتی)، با ورقهای ضخیم. این دستنوشته های کوچک رو می چسبونم توش، بلکم ی اثر مکتوب از من باقی بمونه!
آخر سر هم برسه دست صاحبش ...
خلاصه اینکه اثر چاپی نداریم ولی اثر خطی از خودمون به جا بذاریم!
گاهی اوقات توی یک رابطه نیاز نیست حتمن کاری انجام بدی، همین که هیچ کاری انجام ندی باعث میشه رابطه از وسط جر نخوره!
+ حالا ی سریتون چندتا کت و دامن بیشتر از من پاره کردید ولی اینو آویزه گوشتون کنید!